ریتم تفکر | هنر، ادبیات و موسیقی پس از مرلو ـ پونتی
ریتم تفکر
هنر، ادبیات و موسیقی پس از مرلو ـ پونتی
جسیکا ویسکوس
ترجمهٔ پریسا فتوحی
بین اکنون و گذشته، دیدارپذیری و نادیدارپذیری، احساس و ایده، ارتعاشی در کار است ـ مرلو ـ پونتی فیلسوف چنین میاندیشد. شعر مالارمه، نقاشی سزان، نثر پروست و موسیقی دبوسی در معرض پدیدهشناسی مرلو ـ پونتی، چشمانداز تازهای از تلقی ما از هنر را رقم میزنند. آثار این هنرمندان ــ بهمصداق سکوت در شعر، عمق در نقاشی، خاطره در ادبیات و ریتم در موسیقی ــ با دو مضمون عمدهٔ مرلو ـ پونتی متأخر، یعنی «رابطهٔ بدن و جهان» و «فرایند بیان» محک میخورند. ریتم تفکر نه دربارهٔ فلسفه است و نه دربارهٔ هنر، بلکه به بحث از قلمرویی میپردازد که این دو در آن به ارتعاش درمیآیند.
مرلو ـ پونتی مینویسد: «معنای فلسفه همان معنای تکوین و پیدایش است. درنتیجه نمیتواند خارج از زمان ارزیابی شود، و هنوز هم روشی از بیان بهشمار میآید». فلسفه سروکارداشتن مداوم با متنهاست. رجوع مکرر به مفاهیم است و تفکر دوباره از طریق خود روند بیان، بیانی که هرگز به پایان نمیرسد. … این عملکرد فلسفه همواره باید از طریق ریتم تفکر نمایان شود و ما با این روش است که میتوانیم از مرلو ـ پونتی بیاموزیم. او مینویسد: «هنر و فلسفه تولیدات خودسرانهٔ عالم روح یا فرهنگ نیستند، بلکه هر دو ارتباط با منشأ وجود به معنی دقیق آفرینشاند. وجود چیزی است که ما را به آفریدن دعوت میکند تا بتوانیم آن را تجربه کنیم.»
ـ از متن کتاب