الههٔ دهم

الههٔ دهم
کاترین چانگ
ترجمهٔ هستی خداکرمی
… الههٔ دهم از مقام خویش و نیز از نبوغ و نامیرایی خویش محروم شد. من میگویم محروم، اما درواقع این او بود که آنهمه را به سبکی لباسی از خود واتکانید و در گوشهای آرام رهایشان کرد. و آنچه او بهدست آورد، بیکموکاست همان چیزی بود که طلب کرده بود: صدایی برای بیان هرآنچه میخواست.
… حالا دانشجوها میخواستند برای قربانیان یک ترور و بهخاطر دانشجویی که سال گذشته در تحسنی علیه دیدار شاه ایران از آلمان شده بود، شمع روشن کنند و شبزندهداری کنند. جمعیت درحال حرکت بهسوی ساختمان مجلس بودند، دستان یکدیگر را گرفته بودند و شمعها را در هوا تکان میدادند و سرود میخواندند و فریاد میکشیدند.
ــ از متن کتاب
الههٔ دهم، داستان کاترین و رؤیایش در مصاف با مسألهای حلنشده و حلنشدنی است: فرض ریمان. ولی نه. صبرکنید، این نه رمانی است دربارهٔ ریاضیات، کتابی است که در آن ریاضی بهمنزلهٔ لنزی است تا از آن به مسائلی بس حاد و تکاندهنده نظر کنیم.
ــ مایکو لنتینگ