مردههای بیقرار
مردههای بیقرار
فرمانده مارکوس
پاکو ایگناسیو تایبو پسر
ترجمۀ افسانه قربانزاده
هرچیزی که بیشتر از شش ماه طول بکشد یا حاملگی است، یا به زحمتش نمیارزد.
از متن کتاب
مارکوس، فرمانده مرموز زاپاتیستا، و پاکو ایگناسیو تایبو، نویسندۀ داستانهای جنایی، یک فصل در میان داستان قتل مرموز پرغوغایی را با خطوط داستانی جالب خلق میکنند.
فصلهایی را که فرمانده مارکوس معروف نوشته از کوههای چیاپاس مکزیک سرچشمه گرفته، در میان ترکیب مبهمی از صداهای گوناگون؛ ما با الیاس آشنا میشویم، کارآگاه زاپاتیست که بهدنبال پیداکردن افراد گمشده است.
ستارۀ فصلهایی که تایبو نوشته، کارآگاه هکتور بلاسکو آرن شین است که با سیگار کشیدنها و کوکاکولا خوردنهایش حضور سریالی دارد، کارآگاهی که متخصص پروندههایی بسیار عجیب است.
هدیهٔ این کتاب پرشور و پرنیش تشخیص بههنگام رنج و پریشانی ماست. خصوصاً در شرایط کنونی جهان. صدای مارکوس صدایی است که بشر نباید از دست بدهد.
ایندیپندنت
مارکوس یکی از بهترین نویسندگان امریکای لاتین در دهههای اخیر است … که به لحاظ قدرت کلام همتراز با گابریل گارسیا مارکز و ادواردو گالیانو است.
اکونومیست
دنیا میتواند مثل یک خانه بزرگ باشد، یا مثل یک زندان کوچک؛ که دنیا پر از در و پنجره است؛ که دنیا معمایی پر از اتاق است، بعضیها روشناند و بعضیها تاریک؛ دنیا پر از واقعیتهای متمایز (و گاهی اوقات هم متناقض) است؛ که در این دنیا، هر واقعیتی اما دو در دارد، یکی رو به بد معلوم و دیگری رو به خوب نامعلوم؛ گاهی اوقات میتوانی اتاقی را که میخواهی در آن زندگی کنی انتخاب کنی، و در مواقع دیگر نمیتوانی، و شرارت و زندگی همهجا تو را دنبال میکنند، که اگر بخواهی انتخاب کنی، باید دو بار انتخاب کنی؛ اگر بتوانی انتخاب کنی، اول، باید انتخاب کنی که کجا باشی، و دوم، باید راهت به آنجا را انتخاب کنی؛ و کار بزرگترها این است که به بچهها هرقدر که ممکن است پنجره نشان دهند تا آنها بتوانند به هر تعداد اتاق که ممکن است نگاه کنند؛ کار بزرگترها این است که هزینه یک مبارزه دائمی را بپردازند تا شاید بچهها همیشه در دنیا، آزادی انتخاب اتاقی را که میخواهند در آن باشند داشته باشند، و همینطور آزادی و مسئولیت انتخاب دری را که میخواهند از آن وارد اتاق شوند؛ بنابراین، هرکس میتواند هر که میخواهد و هرجا که میخواهد باشد، اما باید بین خوب و بد انتخاب کند.
شرارت درحال جنگ است تا مردم را از حق انتخاب اتاق و دری که میخواهند، محروم کند؛ که مردان و زنانی که با بدی میجنگند برای بچهها میجنگند، فارغ از اینکه رنگ پوستشان چیست، اسمشان چیست، چند سالشان است، ملیت و نژادشان چیست، یا زبانشان کدام است؛ که اگر ما برای تغییر دنیایی که داریم نجنگیم، دنیای جدید بیمعنی است؛ آنجا که شرارت سرنوشتی آشکار است، بدی خود را بهشکل بهانهای به بچهها نشان میدهد؛ آنها که با شرارت میجنگند، میخواهند دوران کودکی، واقعاً، دورانی شگفتانگیز باشد.