به حرف نیامدم
بئاتریس براشر
ترجمهٔ پویا رفویی
از متن کتاب به حرف نیامدم:
هیچ مجازاتی بیملامت نیست. و من مجازات شده بودم. و نه به دست خدایانِ تقدیری مرموز، که به دست اهل سرزمینم، هموطنانم، معاصرانم.
گذشته از ملامت، نیز شفقتی را میخواندم که بهمرورزمان شکل تحسین و احترام به خود میگرفت. من تاریخ را ساخته بودم، معطل نماندم تا خودش اتفاق بیفتد.
کلمهها دروغ میگویند و به بخشی از زندگی بدل میشوند، این است که نباید به خودمان اجازه دهیم تا به آنچه از موسیقی دزدیدهاند ما را حالیبهحالی کنند: تسلیمشدن به متن خطرناک است ــ زیبا که میشوند همیشه محل شک است. ناگفته پیداست که ما برآنیم تا اقناع کنیم و شرح دهیم، و زیبایی مفید فایده واقع میشود، لیکن ازاینرو که آشفتهبازار عَلَم میکنند، هلاک آورند.
دیدگاهتان را بنویسید: